سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 

 

   

 
 

8

 

بعضی وقتا حرفایی هستن که نمیشه به کسی گفت اما امشب بی خیال همشون بذار امشب حرفمو بزنم. چون همه اینا از سکوت و حرف نزدن من بوده. باید بگم. خیلی وقته که حرف نزدم. به خاطر این سکوت خیلی اتفاقا افتاده. نمی دونم. انگار باید تاوان این حرف نزدنامو پس بدم. دیگه جایی برای سکوت و حرفای متفرقه نمونده. من که هنوز با خوندن مطالب وبلاگ "احساسات سر راهی" ... میشم بیام بگم چی؟ که کارای درستی کردم؟ یا به خودم تلقین کنم که از هیچی پشیمون نیستم؟ انگار سه گانه من خیلی وقته تموم شده و خودم خبر ندارم!
نه همه چیز گذشته. اما الان موضوع چیز دیگش. یه حرفی... نمی دونم... ولش کن... اما من ... من ... نه ... من هیچی ...

پ . ن  : فیلم اخراجی ها رو بعد از مدتی که cdاش رو میزم مونده بود و به خاطر نقدهای تندی که دربارش خونده بودم تصمیم به دیدنش نداشتم اما از بی کاری امروز دیدم. شاید بیشتر شما با دیدن این فیلم خندیده باشین اما من بغض کردم، شایدم گریه...


 

mEhDi | 86/2/2 | comments()

 

 

 

 

 

 

oLDER nOTES

بهار 1386
تابستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1387
زمستان 1386

 

lINKS