سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

 

 

 

   

 
 

7

 

به ساعت نگاه می کنم
حدود سه ی نصف شب است
چشم می بندم تا مباد که چشمانت را از یاد برده باشم

و طبق عادت کنار پنجره می روم
سوسوی چند چراغ مهربان
و سایه های کش دار شب گردان خمیده
و خاکستری گسترده بر حاشیه ها
و صدای هیجان انگیز چند سگ
و بانگ آسمانی چند خروس

از شوق به هوا می پرم چون کودکی ام
و خوش حال که هنوز
معمای سبز رودخانه از دور
برایم حل نشده است
آری ! از شوق به هوا می پرم
و خوب می دانم
سال هاست که مرده ام.

«حسین پناهی»

پ . ن : می خواهم برای پست بعدی حرفهایی را بنویسم که این روزها کمتر از امتحان زیست به آنها بها داده ام!


 

mEhDi | 86/1/30 | comments()

 

 

 

 

 

 

oLDER nOTES

بهار 1386
تابستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1387
زمستان 1386

 

lINKS